Blog | Profile | Archive | Email | Design by | Name Of Posts


خنده ی تو

تاجایی ک بتونم میخوام شاد باشیم

اولی ها شلخته

دومی ها پاتخته

سومی ها پلیسن

چهارمی ها رئیسن

پنجمی ها رفوزه یه وری میرن تو کوزه کوزه که در نداره ،

باباش خبر نداره

روزای بدبختیه وای دوباره شروع شد

+نوشته شده در چهار شنبه 15 مهر 1394برچسب:,ساعت23:15توسط mahdis | |

 

 
من تۆم خۆش ئهوێ

ههردهم

 
 
 

+نوشته شده در شنبه 8 فروردين 1394برچسب:,ساعت20:15توسط mahdis | |

 

تحمل میکنم نبودنت را ،

تاب می آورم رفتن را ،

تحمل میکنم فراموش شدنم را ،

باور میکنم اما !!!

فراموش کردنت دیگر کارِ من نیست !

+نوشته شده در شنبه 8 فروردين 1394برچسب:,ساعت17:22توسط mahdis | |

 
شب عروسیه، آخره شبه ،
خیلی سر و صدا هست. میگن عروس رفته تو اتاق لباسهاشو عوض کنه هر چی منتظر
شدن برنگشته، در را هم قفل کرده. داماد سروسیمه پشت در راه میره داره از
نگرانی و ناراحتی دیوونه می شه. مامان بابای دختره پشت در داد میزنند: مریم
، دخترم ، در را باز کن. مریم جان سالمی ؟؟؟ آخرش داماد طاقت نمیاره با هر
مصیبتی شده در رو می شکنه میرند تو. مریم ناز مامان بابا مثل یه عروسک
زیبا کف اتاق خوابیده. لباس قشنگ عروسیش با خون یکی شده ، ولی رو لباش
لبخنده! همه مات و مبهوت دارند به این صحنه نگاه می کنند. کنار دست مریم یه
کاغذ هست، یه کاغذی که با خون یکی شده. بابای مریم میره جلو هنوزم چیزی را
که میبینه باور نمی کنه، با دستایی لرزان کاغذ را بر میداره، بازش می کنه و
می خونه :

 
 

 
 

 
سلام عزیزم. دارم برات
نامه می نویسم. آخرین نامه ی زندگیمو. آخه اینجا آخر خط زندگیمه. کاش منو
تو لباس عروسی می دیدی. مگه نه اینکه همیشه آرزوت همین بود؟! علی جان دارم
میرم. دارم میرم که بدونی تا آخرش رو حرفام ایستادم. می بینی علی بازم
تونستم باهات حرف بزنم.

 دیدی بهت گفتم
باز هم با هم حرف می زنیم. ولی کاش منم حرفای تو را می شنیدم. دارم میرم
چون قسم خوردم ، تو هم خوردی، یادته؟! گفتم یا تو یا مرگ، تو هم گفتی ،
یادته؟! علی تو اینجا نیستی، من تو لباس عروسم ولی تو کجایی؟! داماد قلبم
تویی، چرا کنارم نمیای؟! کاش بودی می دیدی مریمت چطوری داره لباس عروسیشو
با خون رگش رنگ می کنه. کاش بودی و می دیدی مریمت تا آخرش رو حرفاش موند.
علی مریمت داره میره که بهت ثابت کنه دوستت داشت. حالا که چشمام دارند
سیاهی میرند، حالا که همه بدنم داره می لرزه ، همه زندگیم مثل یه سریال از
جلوی چشمام میگذره. روزی که نگاهم تو نگاهت گره خورد، یادته؟! روزی که
دلامون لرزید، یادته؟! روزای خوب عاشقیمون، یادته؟! نقشه های آیندمون،
یادته؟! علی من یادمه، یادمه چطور بزرگترهامون، همونهایی که همه زندگیشون
بودیم پا روی قلب هردومون گذاشتند. یادمه روزی که بابات از خونه پرتت کرد
بیرون که اگه دوستش داری تنها برو سراغش.


 
یادمه روزی که بابام
خوابوند زیر گوشت که دیگه حق نداری اسمشو بیاری. یادته اون روز چقدر گریه
کردم، تو اشکامو پاک کردی و گفتی گریه می کنی چشمات قشنگتر می شه! می گفتی
که من بخندم. علی حالا بیا ببین چشمام به اندازه کافی قشنگ شده یا بازم
گریه کنم. هنوز یادمه روزی که بابات فرستادت شهر غریب که چشمات تو چشمای من
نیافته ولی نمی دونست عشق تو ، تو قلب منه نه تو چشمام. روزی که بابام ما
را از شهر و دیار آواره کرد چون من دل به عشقی داده بودم که دستاش خالی بود
که واسه آینده ام پول نداشت ولی نمی دونست آرزوهای من تو نگاه تو بود نه
تو دستات. دارم به قولم عمل می کنم. هنوزم رو حرفم هستم یا تو یا مرگ. پامو
از این اتاق بزارم بیرون دیگه مال تو نیستم دیگه تو را ندارم. نمی تونم
ببینم بجای دستای گرم تو ، دستای یخ زده ی غریبه ایی تو دستام باشه. همین
جا تمومش می کنم. واسه مردن دیگه از بابام اجازه نمی خوام. وای علی کاش
بودی می دیدی رنگ قرمز خون با رنگ سفید لباس عروس چقدر بهم میان! عزیزم
دیگه نای نوشتن ندارم. دلم برات خیلی تنگ شده. می خوام ببینمت. دستم می
لرزه. طرح چشمات پیشه رومه. دستمو بگیر. منم باهات میام ….


پدر مریم نامه تو
دستشه ، کمرش شکست ، بالای سر جنازه ی دختر قشنگش ایستاده و گریه می کنه.
سرشو بر گردوند که به جمعیت بهت زده و داغدار پشت سرش بگه چه خاکی تو سرش
شده که توی چهار چوب در یه قامت آشنا می بینه. آره پدر علی بود، اونم یه
نامه تو دستشه، چشماش قرمزه، صورتش با اشک یکی شده بود. نگاه دو تا پدر تو
هم گره خورد نگاهی که خیلی حرفها توش بود. هر دو سکوت کردند و بهم نگاه
کردند سکوتی که فریاد دردهاشون بود. پدر علی هم اومده بود نامه ی پسرشو
برسونه بدست مریم اومده بود که بگه پسرش به قولش عمل کرده ولی دیر رسیده
بود. حالا همه چیز تمام شده بود و کتاب عشق علی و مریم بسته شده. حالا دیگه
دو تا قلب نادم و پشیمون دو پدر مونده و اشکای سرد دو مادر و یه دل داغ
دیده از یه داماد نگون بخت! مابقی هر چی مونده گذر زمانه و آینده و باز هم
اشتباهاتی که فرصتی واسه جبران پیدا نمی کنند…

+نوشته شده در چهار شنبه 5 فروردين 1394برچسب:,ساعت16:24توسط mahdis | |

قیافه خنده دار پسرا+عکس

+نوشته شده در چهار شنبه 5 فروردين 1394برچسب:,ساعت15:7توسط mahdis | |

آشپزی سخته ولی میتونین با خلاقیت های کوچیک این کار رو برای خودتون به لذت تبدیل کنین،
مثلا من ﺩﯾﺮﻭﺯ ماستو خیار رو بدون خیار درست کردم خیلی هم خوب شد

 

+نوشته شده در چهار شنبه 5 فروردين 1394برچسب:,ساعت14:44توسط mahdis | |

عکس نامه طنز خنده دار مرداد 92

+نوشته شده در چهار شنبه 5 فروردين 1394برچسب:,ساعت14:34توسط mahdis | |

بیبینم پرچم دخترا با لا می ره یا پسرا؟؟

سربازی راهی برای آدم کردن پسراســـــــــت

 

اما دخترا از هیچ راهی آدم نمیشــــــــن !!!

پسرا دست جیغ هوراااااااااااااااااااااااااااااا

اخه دخترا فرشته ان و فرشته ها هیچ وقت آدم نمیشن !

دخترا دست جیغ هورااااااااااااااااااااا http://jokebest.blogfa.com/tag/%d8%ac%d9%88%da%a9-%d8%af%d8%ae%d8%aa%d8%b1%d8%a7

اما مقام آدم از فرشته بالاتره

پسرا موج مکزیکی .............. http://jokebest.blogfa.com/tag/%d8%ac%d9%88%da%a9-%d8%af%d8%ae%d8%aa%d8%b1%d8%a7

و اما آدم اشتباه میکنه مجازات میشه. فرشته ها پاکن ، ماهن ، گلن .... http://jokebest.blogfa.com/ جوک های جدید

دخترا حالا موج مکزیکی رو برین نوبت شماست .....................

+نوشته شده در چهار شنبه 5 فروردين 1394برچسب:,ساعت13:51توسط mahdis | |

آدمی غرورش را خیلی زیاد

شاید بیشترازداشته هایش دوست میدارد.

حالا ببین.اگرغرورش رابخاطر تونادیده بگیرد

چقد دوستت دارد

+نوشته شده در چهار شنبه 20 اسفند 1393برچسب:,ساعت14:38توسط mahdis | |

روش صحیح کمک گرفتن از مردها در امر خانه تکانی :
زن : عزیزم این مبل رو باید عوض کنیم
لکه هاش پاک نمیشه ، خیلی کثیفه !!
مرد :  کی میگه پاک نمیشه؟
برو یه دستمال و شامپو بیار خودم تمیزش میکنم
:| :D



 

+نوشته شده در چهار شنبه 20 اسفند 1393برچسب:,ساعت14:17توسط mahdis | |

واکنش پسرا بعد از اتمام مکالمه با نامزدشون :
پسر آمریکایی :
تلفن رو بغل میکنه و میره تو حس !
پسر فرانسوی :
تلفن رو ماچ میکنه !
پسر ایرانی :
۱#*۱۴۱* :D



 

+نوشته شده در چهار شنبه 20 اسفند 1393برچسب:,ساعت14:15توسط mahdis | |

یه روز یه خالی بند میرسه به اون یکی میگه: رفتم شکار هفت تا خرگوش گرفتم پنج تا آهو و سه تا شیر
یارو گفت فقط همین!
گفت: مگه با یه تیر بیشتر از اینم میشه زد!
یارو گفت: اوه تازه تفنگم داشتی

+نوشته شده در سه شنبه 19 اسفند 1393برچسب:,ساعت16:33توسط mahdis | |

به قلی میگن: بابات چطوری از دنیا رفت؟

 

میگه: خوابیده بود رو پشت بام،

 

قل خورد افتاد رو کولر،کولرشکست؛

 

بعد افتاد رو ایوون، ایوون خراب شد؛

 

افتاد رو گلدون، گلدون شکست؛

 

دیدیم داره خونه خرابمون میکنه، با تفنگ زدیمش!!!

+نوشته شده در یک شنبه 17 اسفند 1393برچسب:,ساعت20:59توسط mahdis | |

در بین آن دیوار و در ای فدایی حیدر            دادی تو شش ماهه پسر بهر یاری حیدر

یا علی قبر پرستویت کجاست؟                        آن گل صد برگ خوش بویت کجاست؟

 

ضمن عرض سلام و تسلیت ایام فاطمیه به همه شما عزیزان؛

میخواستم از همتون عاجزانه خواهش کنم بیایین حرمت این ایام رو نگه داریم....

بیایید لااقل تو این ایام دل امام زمان(عج) رو نشکنیم.......

آقا جانم خودش صاحب عزاست و دلش پر از غم و غصه است حالا ما هم بیاییم 

دلش رو بشکنیم؛آخه بد نیست؟بخدا نامردیه........شما رو قسمتون میدم به هرکی

که دوس دارین بیایین حرمت این ایام رو نگه داریم و دل مولا رو نشکنیم......

از صبح تا حالا به هر وبی که سر زدم همشون آهنگای شاد و....گذاشته بودن انگار

نه انگار که مادرمون رو تو کوچه زدن و ....بابا بی انصافا زبونم لال اگه عزیزتون رو از

دست بدین براش عروسی میگیرین؟؟؟

بابا مادرمون رو از دست دادیم...میدونید که اگه حضرت زهرا(س) نبود ما هم نبودیم:

" طبق حدیث قدسی خداوند به پیامبر اکرم فرمود که لولاک لما خلقت الأفلاک ، اگر

تو نبودی آسمان ها را نمی آفریدم ،و لولا علی لما خلقتک ،اگر علی نبود تو را خلق

نمی کردم ،ولولا فاطمه لما خلقتکما ،اگر فاطمه نبود شما دوتا را خلق نمی کردم. "

دیگه چیزی نمیتونم بگم فقط بازم خواهش میکنم ایام فاطمیه رو فراموش نکنید.....

       دلم را با غم مادر نوشتن                             غبار چادر خاکی نوشتن

       خدا بر بیرق عشاق زهرا(س)           نوشت این طایفه شاه بهشتند

                   فدای چشمای گریونت آقاجون . . .

+نوشته شده در پنج شنبه 14 اسفند 1393برچسب:,ساعت14:28توسط mahdis | |

fffffffff

بی تو با شمع علی تا به سحر می سوزد

شمع می میرد و او بار دگر می سوزد

یک نفر مثل درختان سپیدار بلند

در خیالش همه شب بین دو در می سوزد . . .

عرض تسلیت به مناسبت فرا رسیدن ایام فاطمیه

+نوشته شده در چهار شنبه 13 اسفند 1393برچسب:,ساعت14:33توسط mahdis | |

هی دختر
بیا میخواهم رازی را ب تو بگویم...
هیس نترس نباید پسرها بفهمند رازشان را 
برملا کردم؟؟


پسرها عروسک ندارند ؟؟
دردودل کردن،حرف زدن را به یاد ندارند...
خوب نگاه کن...
فقط بلدند عروسک هایشان را پرت کنند!!
پسرها اشکم ندارند...
میترسن مردیشان زیر سوال برود...
میدانم از پسرها ناراحتی..
میدانم جر زنی میکنند... ؟؟
میدانم بی معرفتند.
حرف بد میزنن...؟؟
بازی بلد نیستند.
اما تقصیری ندارند...
کسی او را مثل تو ناز نکرده!!!
گل سر به موهایش نزده.
صورتش را نبوسیده
او به جای بوسه،سیلی خورده تا همیشه یادش باشد مرد باید قوی باشد!!
دخترک...
پسرها نمیشکنند!!!
مگر به دست دخترکی..
میشنوی؟؟؟؟،!!
ته صدایشان گریه ایست بی صد با یک آغوش ساده
قلب هرمردی را میشود به دست آورد!
نگاهش کن
وقتی خسته است
وقتی مریض است
وقتی دلسوزی برایش نیست
حس کردی ؟!!!؟؟؟
وقتی مادرت نیست پدرت چقدر پیر است.
دخترک با اون دستایه ظریف و دخترانت پسرو نوازش کن...
نه با اون زبون تند و خیانت دل مردونشو بشکنی...
گاهی وقتا مردونگیش بد جور به آغوش و نوازش تو احتیاج داره...
دخترک پسرها آنقدر هم بد نیستند...

+نوشته شده در سه شنبه 12 اسفند 1393برچسب:,ساعت16:45توسط mahdis | |

شبا ک ما میخوابیم... I-)
البته ما ک نمیخوابیم...!!! :-??
شمام ک با شناختی ک من ازتون پیدا کردم نمیخوابین...!!! :->
ب نظرم دیگه وختشه ک پلیسا شبا بخوابن...;))
ما هستیم همه چی امن و امانه...!!! B-)

+نوشته شده در سه شنبه 12 اسفند 1393برچسب:,ساعت16:39توسط mahdis | |

ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺑﺎ ﻣﺎﺷﯿﻨﻢ ﻣﯽ ﺭﻓﺘﻢ ﺳﺮ ﮐﺎﺭ ﮐﻪ ﻣﻮﺑﺎﯾﻠﻢ ﺯﻧﮓ
ﺧﻮﺭﺩ،ﮔﻔﺘﻢ ﺑﻔﺮﻣﺎﯾﯿﺪ. ﺍﻟﻮﻭﻭﻭﻭ .....
ﻓﻘﻂ ﻓﻮﺕ ﮐﺮﺩ :!
ﮔﻔﺘﻢ ﺍﮔﻪ ﻣﺰﺍﺣﻤﯽ ﯾﻪ ﻓﻮﺕ ﮐﻦ ﺍﮔﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﯼ ﺑﺎ
ﻣﻦ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺸﯽ ﺩﻭ ﺗﺎ ﻓﻮﺕ ﮐﻦ،
ﺩﻭ ﺗﺎ ﻓﻮﺕ ﮐﺮﺩ ...
ﮔﻔﺘﻢ ﺍﮔﻪ ﺯﺷﺘﯽ ﯾﻪ ﻓﻮﺕ ﮐﻦ،ﺍﮔﻪ ﺧﻮﺷﮕﻠﯽ ﺩﻭ ﺗﺎ
ﻓﻮﺕ ﮐﻦ،ﺩﻭ ﺗﺎ ﻓﻮﺕ ﮐﺮﺩ ...
ﮔﻔﺘﻢ ﺍﮔﻪ ﺍﻫﻞ ﻗﺮﺍﺭ ﻧﯿﺴﺘﯽ ﯾﻪ ﻓﻮﺕ ﮐﻦ ﺍﮔﻪ ﻫﺴﺘﯽ
ﺩﻭ ﺗﺎ ﻓﻮﺕ ﮐﻦ،ﺩﻭ ﺗﺎ ﻓﻮﺕ ﮐﺮﺩ ...
ﮔﻔﺘﻢ ﻣﻦ ﻓﺮﺩﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺑﺮﻡ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﺷﺎﻧﺪﯾﺰ،ﺍﮔﻪ
ﺳﺎﻋﺖ 12 ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﯽ ﺑﯿﺎﯼ ﯾﻪ ﻓﻮﺕ ﮐﻦ،
ﺍﮔﻪ ﻣﯿﺘﻮﻧﯽ ﺑﯿﺎﯼ ﺩﻭ ﺗﺎ ﻓﻮﺕ ﮐﻦ .ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺩﻭ ﺗﺎ ﻓﻮﺕ
ﮐﺮﺩ ...
ﺑﺎ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ ﮔﻮﺷﯽ ﺭﻭ ﻗﻄﻊ ﮐﺮﺩﻡ. ﻓﺮﺩﺍ ﺻﺒﺤﺶ
ﺣﺴﺎﺑﯽ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺳﯿﺪﻡ،
ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻟﺒﺎﺳﺎﻣﻮ ﭘﻮﺷﯿﺪﻡ ﻭ ﺑﺎ ﺍﺩﮐﻠﻦ ﺩﻭﺵ ﮔﺮﻓﺘﻢ،ﺗﻮ
ﭘﻮﺳﺖ ﺧﻮﺩﻡ ﻧﻤﯽ ﮔﻨﺠﯿﺪﻡ،
ﻓﮑﺮﻡ ﻫﻤﺶ ﺗﻮ ﻗﺮﺍﺭ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﻮﺩ.
ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺍﺯ ﺧﻮﻧﻪ ﺩﺭ ﻣﯿﻮﻣﺪﻡ ﮐﻪ ﺯﻧﻢ ﺻﺪﺍﻡ ﮐﺮﺩ ﻭ
ﮔﻔﺖ: ﻇﻬﺮ ﻧﺎﻫﺎﺭ ﻣﯿﺎﯼ ﺧﻮﻧﻪ؟
ﺍﮔﻪ ﻧﻤﯿﺎﯼ ﯾﻪ ﻓﻮﺕ ﮐﻦ،ﺍﮔﻪ ﻣﯿﺎﯼ ﺩﻭ ﺗﺎ ﻓﻮﺕ
ﮐﻦ!!!!!!!!!!

+نوشته شده در سه شنبه 12 اسفند 1393برچسب:,ساعت16:27توسط mahdis | |

سلام

دلم واسه خیلیا تنگ شده

ابجیم داداشم .....

از همینجا بهشون میگم

ببخشید ی چندمدته خطمو گم کردم

دوباره بگیرمش باهاشون تماس میگیرم

راستی شاید چند وقت دیگه کلا از دنیای مجازی برم

میدونم نمیتونم خب هر چندوقت یبار میام چون

اینجانیمی از خاطراتم توشه

دلم الان از خیلیا گرفته

باخانوادم کلا قهرم

 از بعضی هاهم ک خیلی زود قضاوت کردن

ناراحتم

مواظب خودتون باشید

 

 

+نوشته شده در دو شنبه 11 اسفند 1393برچسب:,ساعت17:25توسط mahdis | |

 تا حالا شده شبا با بغض بخوابی و ....

 صبح ها با گریه بیدار بشی؟.....

 شده حس کنی بدجور دلتنگی؟

 شده بخوای سر روی شونه ی کسی بزاری و های های گریه کنی؟

 شده دلت واسه کسی تنگ بشه که دلتنگت نمیشه؟

 شده توی آینه به خودت نگاه کنی و خودتو نشناسی؟

 با خودت بگی این منم؟

 که داغون شدم؟

 که شکسته ام؟

 که حتی دیگه خودم خودمو نمیشناسم؟

این منم اون دختر مغرور
 

شده شب تا صبح دلشوره بگیری؟

 واسه کسی که خیلی دوسش داری؟

 با خودت بگی یعنی خوابه؟....

 بیداره؟.....

 خوبه؟...

 چیکار میکنه؟...

 و آخر سر بعد از کلی فکر کردنو دلشوره گرفتن واسش...

اشکات آروم آروم شروع به سر سره بازی بکنن....

و تو همون لحظه ....

لحظه ی دلتنگی ....

لحظه ی تنهاییت....

توی دلت بگی .....

بهترینم....

هر کجا هستی باش....

 آسمانت آبی ...

دلت از غصه ی دنیا خالی...

+نوشته شده در دو شنبه 11 اسفند 1393برچسب:,ساعت17:21توسط mahdis | |

صبح مامانم میگه پاشو صبحونه بخور ، بلند که شدم برم بخورم
.
.
.
.
.
میگه الکی مثلا من صبحونه درست کردم
این چه وضعیه آخه!!!

+نوشته شده در یک شنبه 10 اسفند 1393برچسب:,ساعت17:59توسط mahdis | |

يه يارو زنگ ميزنه پيتزا فروشي ميگه يه پيتزا مي خواستم. فروشنده ميگه . به نام ... ؟ يارو ميگه .

 آخ آخ . ببخشيد .به نام خدا , يه پيتزا مي خواستم

+نوشته شده در یک شنبه 10 اسفند 1393برچسب:,ساعت17:56توسط mahdis | |

حیف نون با دوستش می رن مشهد، هتل می گیرن
می رن زیارت، موقع برگشت هتل رو گم می کنن
دوستش می گه: وای! وسایل چی می شه؟ حیف نون می گه وسایلمون به درک
هتل مردمو گم کردیم !

+نوشته شده در یک شنبه 10 اسفند 1393برچسب:,ساعت17:43توسط mahdis | |

دوستم میگه: مامانم مودم رو گذاشته توی آشپزخونه!!
هر وقت کارمون داره، دیگه صدامون نمی کنه، مودم رو خاموش می کنه... یکی یکی از اتاقمون خارج مى شیم!


مثل پشه کش عمل می کنه !!!:|
 

+نوشته شده در پنج شنبه 30 بهمن 1393برچسب:,ساعت9:40توسط mahdis | |

زن عاقل اون زنی هستش كه اینقدر پول خرج میكنه

تا شوهرش نتونه بره یه زن دیگه بگیره ...

گفتم كه در جریان باشید:D
 

+نوشته شده در پنج شنبه 30 بهمن 1393برچسب:,ساعت9:24توسط mahdis | |

ﻣﺮﺩ : ﺍﯾﻦ ﻟﺒﺎﺳﺎ ﭼﯿﻪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺭﻓﺘﯽ ﺧﺮﯾﺪﯼ؟ !
ﺯﻥ : ﺁﺥ ﺑﺎﺯ ﺷﯿﻄﻮﻥ ﮔﻮﻟﻢ ﺯﺩ ﮔﻔﺖ ﺑﻬﻢ ﻣﯿﺎﺩ .

ﻣﺮﺩ : ﻣﮕﻪ ﻧﮕﻔﺘﻢ ﻫﺮﻭﻗﺖ ﺷﯿﻄﻮﻥ ﺩﺍﺷﺖ ﮔﻮﻟﺖ
ﻣﯿﺰﺩ ﺑﮕﻮ ﺩﻭﺭ ﺷﻮ، ﺩﻭﺭ ﺷﻮ ...
ﺯﻥ : ﮔﻔﺘﻢ ﺩﻭﺭ ﺷﻮ ، ﺍﻭﻧﻢ ﺩﻭﺭ ﺷﺪ ﻭﻟﯽ ﻣﯿﮕﻔﺖ ﺍﺯ
ﺩﻭﺭ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﻬﺖ ﻣﯿﺎﺩ:|

+نوشته شده در پنج شنبه 30 بهمن 1393برچسب:,ساعت9:19توسط mahdis | |

روزی صد بار با هم خداحافظی کردیم اما افسوس معنای خداحافظی

 را زمانی فهمیدم که تو را به خدا سپردم!

+نوشته شده در چهار شنبه 29 بهمن 1393برچسب:,ساعت15:43توسط mahdis | |

ﻣﺎﺭ ﺑﯿﺸﺘﺮﯾﻦ ﮐﺴﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻓﺤﺶ ﻣﯿﺨﻮﺭﻥ:

ﺁﻣﺎﺭ ﺑﯿﺸﺘﺮﯾﻦ ﮐﺴﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻓﺤﺶ ﻣﯿﺨﻮﺭﻥ:
-ﻋﮑﺎﺱ ﻋﮑﺲ ﺷﻨﺎﺳﻨﺎﻣﻪ
-ﺩﺍﻭﺭ ﻓﻮﺗﺒﺎﻝ ﭘﻠﯽ ﺳﺘﯿﺸﻦ
-ﻣﺮﺍﻗﺐ ﺳﺮ ﺟﻠﺴﻪ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ
-ﮔﻮﯾﻨﺪﻩ ﯼ ﺗﻠﻔﻦ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﻪ ﺩﺳﺘﮕﺎﻩ ﻣﺸﺘﺮﮎ ﻣﻮﺭﺩ ﻧﻈﺮ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﺍﺳﺖ
-ﺧﻮﺩ ﻣﺸﺘﺮﮎ ﻣﻮﺭﺩ ﻧﻈﺮ
-عمه های گرامیتان
-کسی که بهت گواهینامه داده

+نوشته شده در سه شنبه 14 بهمن 1393برچسب:,ساعت15:16توسط mahdis | |

ب یارومیگن سرعت خر بیشتریااسب آبی

میگه والا اگه الان بگم خرمیگی ازخودش تعرف کرد

+نوشته شده در سه شنبه 14 بهمن 1393برچسب:,ساعت14:33توسط mahdis | |

خیلی وقته

.

.

.

.

.

.

.

.

.دلم ازخودم گرفته ازخودم ازکارام ازرفتارم

واقعا الان نمیدونم دارم چیکار میکنم

یاقراره بکنم

دارم کسایروک خیلی دوسشو دارم رو اذیت میکنم

موندم من چ مرگمه

ازالان تاچند وقت دیگه

تصمیم گرفتم بشینم وفقط نگاه کنم

واقعا الان زنده بودنم یامردنم برام فرقی نداره

.....

خداجووووووووون واقعاالان تصمیمخودمو گرفتم

ب کسی ک ازهمه بیشتربرام مهمه قول دادم

کاراحمقانه ی نکنم پس خودت منوببر

خداااااااااااااااااااااااااااااا

+نوشته شده در دو شنبه 13 بهمن 1393برچسب:,ساعت15:19توسط mahdis | |

صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد