ی دخترم ی دختر مغرور ن بخاطر پول ن بخاطر...... ی دختر ک اگه بمیره هم حاضر نیستم ب اجبار کاریو انجام بده ی دخترم ک تاالان هرکاری ک دوس داشتم کردم هرکاری ی دخترم ک فقط بقیه رو حرص میده ی دخترم ک مردن وزنده بودنم برام فرقی نداره ی دخترم ک تاحالا فقط ی جا کم اوردم فقط یجا گفتم هرچی شد بشه ی دخترم ک تاالان فقط همون جا کوتاه اومدم اونم گذشت الان خیلی وقته ک گذشته از اون زمان من اون دختر دیگه نمیخوام مثل قبل بشم همونی ک بودم بیخی فقط خواستم ب اونی ک گفت چرا مغروری بگم مغرورم چون دخترم مغرورم چون ن تو ن .......برام هیچ اهمیتی ندارین من ی دختر مغرور شیطونم ک اگه ب خودم باشه همین الان بدون در نظر گرفتنم بقیه دنیارو مال خودم میکنن ی دخترم ک فقط خوش بودن برام ملاکه ی دخترم ک خودمو ودوستامو فقط عشقه پس بقیه لطفا چرت و پرت نگین حوصله نی
سلام به توای دوستی که توی وب من هستی این وب و مال خودت بون ونظریاذت نره
یادش بخیر دلم تنگ شده براگذشته
ب نسل هاي بعدي بگوييد: نسل ما نه سر پيازبود نه ته پياز. نسل ما خود پياز بود كه هر كي مارو ديد گريه كرد...
انقدر بغض هایم را فرو دادم وخندیدم که خـــــــــــــدا هم باورش شده است که چیزی نیست.....
كي ميشه ياد بگيرم ديگه شبا به هواي كابوس ديدن از خواب بيدار نشم كه بغلت كنم و از ته دل ببوسمت بعدش ببينم نيستي داد بزنم صدات كنم با گريه فك كنم خوابم بخندم يهويي يادم بيفته خيلي وقته رفتي و نيستي...
خدایـــــــــــــــــــا عشق من میشی؟؟؟؟ عزیزدلم میشی؟؟؟؟ خستــــــــــــــــــه ام تنهــــــــــــــــام...... میخوام تنهاییمو توپر کنی..... باهمه بزرگیـــــــــــت... پامیذاری توقلبم... اغوشت رو امشب به من قرض میدهی؟؟؟؟ میشه من بغض کنم وتوبگی... مگه خدات نباشه که تواینجوری بغض کنی.. میشه من بگم خدایــــــــــــــا توبگی جون دلم.... خدایا خوب گوش بده که اخرین امیدم تویی نااامیدم نکنی که به خداوندی خودت گندمیزنم به همه چی
ساقـــــی بیخیال مـــــن.... . سهمم رابریزروی زمین...... بگذار جاده ها مســـت کندد شایدمسافرم رابرایم پس اوردند......
دلم که گرفته باشد باصدای دست فروش دوره گرد هم گریه میکنم چه برسد به مرورخاطرات باهم بودنمان
ﺍﮔـﻪ ﻳـﻪ ﺭﻭﺯ ﻣـُـﺮﺩﻡ ... ﺑـﻌﺪﺵ ﺩﻳـﮕﻪ ﻫـﻤﻴﺸﻪ ﺧـﺎﮎ ﭘـﺎﺗﻢ ...
تنها نیستم! تنها نیستم، بالشم، هق هق گریه هایم، قرص هایم، دفتر کاهی نوشته هایم، سردی دستانم همه هستن . . .
یک وقت حرف این و آن را برایم نیاوری حال لحظه ای به خود نگاه کن
باسلام و عرض ادب خدمت دوستانم این مطلبی رو که میزارم تجربه من نیست منم خوندم آخرش مجبور شدم به اشتراک بزارم. سلام مصطفی هستم 32سالمه.بخاطر آرامش وجدانم و اینکه شاید این متن ب دست امثال من برسه این متن رو مینویسم.امیدوارم درسی باشه برای بقیه... چند سال پیش با پریسا آشنا شدم و چون دختر پاکی و معصومی بود بعد ازمشورت وتایید خانوادم باهم ازدواج کردیم. زندگی معمولی و آرومی داشتیم.بعداز دوسال کم کم هوس کردیم بچه دار بشیم.و من وقتی تصور میکردم بابا میشم تمام وجودم رو آرامش و یه حس خاص ک فقط بابا ها میتونن درک میکنن، فرا میگرفت. برادر و خواهرانم همه شون پسر داشتن. ولی من همیشه از خدامیخاستم بچم دخترباشه. باهمسرم توافق کردیم ک فقط یک بچه داشته باشیم و من از صمیم قلب آرزو میکردم بچمون دختر باشه. همسرم دوماه حامله بود ک باهم ب مشهد رفتیم و چون شوق و ذوق زیادی ب بچه داشتیم کلی لباس و عروسک خریدیم.پریسا بمن میگفت فقط از خدابخواه بچون سالم وصالح باشه.ولی من میخندیدم و میگفتم سالم باشه صالح باشه دختر باشه..... وقتی از مشهد اومدیم اتاق بچه رو تزیین و مرتب کردیم .گذشت وگذشت. پریسا 4ماهه حامله بود سونوگرافی رفت و دکتر گفت بچه تون سالمه و دختره... نمیتونم بیان کنم ولی خدارو بخاطر لطفش خیلی شکر کردیم. گذشت وگذشت.... من و پریسا بخاطر شرایطش رابطه زناشویی مستقیم نداشتیم.. ولی بخاطر روحیه پریسا و مخصوصا خودم نمیذاشتم رابطه جنسیمون سرد بشه.. متاسفانه ی کم اراده من سست شده بود..یکروز ک با یکی از دوستام تو مغازه نشسته بودیم بهم پیشنهاد داد ک وقتیکه مادرش خونه نیس یکی از دوست دختراشو ببریم خونشون... منم شرایطم طوری بود ک دوستم بیشتر وسوسم میکرد...قبول کردم و ..... . گذشت... تا اینکه باز این کار و هر بار با یه خانم تکرار شد... دیگه احتیاجی نبود ک طرفه پریسا برم. از اینکارم لذت میبردم.. پریسا همش بمن کنایه میزد اما من جدی نمیگرفتم و میگفتم من منتظرم بچه مون بدنیا بیاد بعد رابطمون مثل سابق میشه.از صمیم قلب پریسا و بچه مون رو دوست میداشتم اما مثل کسی ک اعتیاد داره ب این کار وابسته شده بودم.اما اصلا فکرشو نمیکردم پریسا بمن شک کنه. پریسا هفت ماهه حامله بود ومن هی بیشتر تو لجنزاری ک بخودم درست کرده بودم غرق میشدم.ای کاش میشد ب گذشته بر میگشتم. ی شب ک عروسی دوست پریسا بود تصمیم گرفتم در نبود پریسا یکی از دخترها رو بیارم خونه.چند بار این کار رو قبلا انجام داده بودم.عصر پریسا بامن تماس گرفت و گفت با خواهرش ب آرایشگاه میره.منم ک فرصت رومناسب دیدم دختره رو ب خونمون آوردم ... حدودا یکساعت بعدش دختره رفت ومنم ک خیلی هول بودم ب پریسا زنگزدم هرچی زنگزدم جواب نداد. ب خواهرش زنگزدم اون گفت خبری از پریسا ندارم.دلواپس وعصبانی شدم. دوبار صدبار هزاربار زنگ زدم جواب نداد. داشتم دیوانه میشدم.شاید اگه حامله نبود بهش شک میکردم و دربارش فکرای بد میکردم. ساعت7شب بود.و خبری از پریسا نبود. کفشامو پوشیدم ک برم بیرون ک یکدفعه دیدم هر سه تا کفش پریسا سرجاشه.تعجب کردم.اومدم یکی یکی اتاق و آشپزخونه رو نگاه کردم .ترس تو دلم افتاد ک نکنه پریسا خونه بوده و همه چی رو دیده.. حمام و توالت رو هم نگاه کردم فقط تو کمد لباس نگاه نکرده بودم. در کمددیواری رو باز کردم..... پریسا توکمد بود اما انگار خودشو ب خواب زده. زبونم بند اومده بود نمیدونستم چی بگم ...گفتم تو اینجایی ؟؟ مگه آرایشگاه نبودی؟؟ جواب نداد... وقتی تکونش دادم ی دفعه افتاد.. لباسش غرقه ب خون بود.. پریسا رگ دستش رو زده بود..و من اصلا باورم نمیشد..او همه چی رو کامل دیده بود... وقتی اونو ب بیمارستان رسوندم او تموم کرده بود دکتر گفت بخاطر خونریزی شدید مادر و بچه هردو مردن...تموم دنیا بر سرم خراب شد هنوز همه از من میپرسن چرا..مگه چ مشکلی داشتید ک پریسا خودشو کشت و فکر بچه تو شکمش رو هم نکرد... ومن فقط نگاشون میکنم و حرفی ندارم بگم.بیمارستان دوتا جنازه تحویلم داد. حالم خییلی خرابه..ب کسی چیزی نگفتم و لی زندگی ک بعد از پریسا برام مونده از عذاب طناب داربدتره. بی اختیار ب اتاق دخترمون میرم و ساعتها زانو میزنم و اشک میریزم ومیشینم لباسها و عروسکها رو نگاه میکنم.برگه های سونو و آلبوم عکس تنها یادبودیه ک _از پریسا و دخترم برام مونده. پریسا من اشتباه کردم اما این تقاصی نبود ک بخاطر یک لحظه لذت و نفهمی بخام پس بدم. تو حق زندگی داشتی. زندگی برای من تموم شده.پریسا فقط یک رویای کوتاه بود.بارها خواستم تیغ رو روی رگهام بکشم اما شهامتش رو ندارم. تیغی ک پریسا هفت بار رو دستاش کشیده بود...میخام برم اعتراف کنم اما برم چی بگم.؟؟ چی عوض میشه؟؟ پریسا برمیگرده؟؟ دخترم چی؟؟ یا امام رضا قول داده بودم ک دخترم بدنیا اومد سه تایی بیام پابوست.. پریسا خیلی ظالمی.. من صدبار گناه کردم بهت خیانت کردم اما تو یکبارب همیشه نابودم کردی.. هر روز سر خاکشون میرم.. ازشون معذرتخواهی میکنم.. اما دریغ از یک جواب... از خودم متنفرم... از همه زنهای هرزه متنفرم. دلم میخاد اون دختری رو ک اونروز آورده بودم رو بکشم..اما آخرش میبینم مقصر اصلی خودمم.... پریسا امروز پرنیا هشت ماهشه... یعنی دختر هشت ماهه چجوریه؟؟ میتونه بنشینه؟؟ تاکی باید ب پرنیا شیر بدی؟؟ حوصلم سر رفت کی صدا میزنه بابا. پریسا دامن بنفشه ک از مشهد خریدیم کی اندازشه؟؟ پریسا بخدا من نمیخاستم اینطور بشه. پریسا لعنت ب من... خدایا به خون امام حسین ع قسمت میدهم هر کس این را کپی کرد غم دلش رو رفع کن و حاجت دلش را براورده کن. آمین خودم زیر 1 دیقه جواب گرفتم همین نخونده یه آرزو بکن. .﴿.قُل.هُوَ.اللَّهُ.أَحَدٌ.۞.اللَّهُ.الصَّمَدُ.۞.لَمْ.يَلِدْ.وَلَمْ.يُولَدْ.۞.وَلَمْ.يَكُن.لَّهُ.كُفُوًا.أَحَد.﴾.. اینو بخون وبفرست اگر نفرستیش به قران پشت کردی تنزیلَ العزیزِ الرّحیم لتُنذرَ قوماً مااُنذرَ آباؤهم فَهُم غافلون به3 گروه بفرست ببين تا60دقيقه ديگه خدأبرات چه میکنه
هیـــــــــــــــــــــچـــــــــــــــــــــــــی فقط اینجاداره بااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااارووووووووووووووووووووووووووون میااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااد دووووووووووووووووووووووووووووووووووس بارون منم دارم میرم زیر بارووووووووووووووون
امروز یه پسره رو دیدم موهاش بلند تا پایین شونش . این مسئله مهمی نیست . مسئله مهم اینجاس که پسره با کش عروسکی صورتی که روی کشِ عکس زیبای خفته بود موهاشو بسه بود !
بعضی از دخترا باید از پسرا یاد بگیرن ! سلامتى دخترى که تو خیابون بنز براش بوق زد ، سرشو انداخت پایین و به راننده گفت : گمشو ، من پسرم ، فقط موهام بلنده ، یکمم زیر ابرو برداشتم ! حکایت عشق های بعضی پسرا: اگه میخوای بیای تو زندگیم در بازه اگه میخوای بری هم در بازه فقط جلوی در واینسا جلو رفت و امد و میگیری!!
برادرم اما میخای بری بیرون نمیدونی چی بپوشیو نمیتونم تحمل کنم
یه اتاقی باشه گرمه گرم ... روشنه روشن ... تو باشی، منم باشم ... کف اتاق سنگ باشه سنگ سفید... تو منو بغلم کنی که نترسم ...که سردم نشه ...که نلرزم ... اینجوری که تو تکیه دادی به دیوار ... پاهاتم دراز کردی ... منم اومدم نشستم جلوت و بهت تکیه دادم ... با پاهات محکم منو گرفتی ... دو تا دستتم دورم حلقه کردی ... بهت میگم چشماتو میبندی؟ میگی آره! بعد چشماتو میبندی ... بهت میگم برام قصه میگی تو گوشم؟ میگی آره! بعد شروع میکنی آروم آروم تو گوشم قصه گفتن ... یه عالمه قصة طولانی و بلند که هیچ وقت تموم نمیشن ... میدونی؟ میخوام رگ بزنم ... رگ خودمو ... مچ دست چپمو ... یه حرکت سریع ... یه ضربه عمیق ... بلدی که؟ ولی تو که نمیدونی میخوام رگمو بزنم ... تو چشماتو بستی ... نمیدونی من تیغ رو از جیبم در میارم ... نمیبینی که سریع می برم ... نمیبینی خون فواره میزنه ... رو سنگای سفید ... نمیبینی که دستم میسوزه و لبم رو گاز میگیرم که نگم آااخ که چشماتو باز نکنی و منو نبینی ... تو داری قصه میگی.. من شلوارک پامه ... دستمو میذارم رو زانوم ... خون میاد از دستم میریزه رو زانوم و از زانوم میریزه رو سنگا ... قشنگه مسیر حرکتش! قشنگه رنگ قرمزش ... حیف که چشمات بسته است و نمیتونی ببینی ... تو بغلم کردی ... میبینی که سرد شدم ... محکمتر بغلم میکنی که گرم بشم ... میبینی نامنظم نفس میکشم ... تو دلت میگی آخی دوباره نفسش گرفت! میبینی هر چی محکمتر بغلم میکنی سردتر میشم ... میبینی دیگه نفس نمیکشم ... چشماتو باز میکنی میبینی من مردم ... میدونی؟
سایز پا 36: ترسو و وابسته
فریاد بزن که کربلا ماتم نیست میراث حسین، درد و داغ و غم نیست هر کس که به ظلم تن دهد، آدم نیست با خون غم نوشتم غربت مکان ما نیست از یاد بردن حسین هرگز کار ما نیست . . در انتظار دیدنت به دشت غم نشسته ام رها نکن دل مرا بیا که دل شکسته ام
دانی که چرا چوب شود قسمتش آتش بی حرمتیش بر لب و دندان حسین است دانی که چرا آب فرات است گل آلود شرمندگیش از لب عطشان حسین است دانی که چرا خانه ی حق گشته سیه پوش یعنی که خدا نیز عزادار حسین است.
باز باران با ترانه مي خورد بر بام خانه يادم آمد كربلا را ، دشت پر شور و بلا را ... گردش يك ظهر غمگين گرم و خونين لرزش طفلان نالان زير تيغ ونيزه ها را با صداي گريه هاي كودكانه وندرين صحراي سوزان مي دود طفلي سه س اله پر ز ناله ، دلشكسته ، پاي خسته باز باران قطره قطره مي چكد از چوب محمل خاكهاي چادر زينب اندك اندك مي شود گل ... باز باران با محرم...
لباسها در آب کوتاه میشوند و برنجها دراز. ==================== کاش الآن کنارم بودیو واسم لالایی میخوندی ==================== یه سوال ==================== یه عمه دارم، خدایش خیلی آدم خوبیه، خداوکیلی حقش بود که خالم باشه!:|
ﺧﺎﻧﻪ ﭼﯿﺴﺖ؟ ==================== یکی هم نداریم برامون یه آب انار بیاره بگه: ==================== قدیما که فتوشاپ نبود آدما چقدر زشت بودن!! ==================== بالاتر از سرعت نور میدونی چیه ؟ ==================== مخاطب خاصم بهم اس داده با این مضمون: ==================== از فرشید امین عزیز که اهنگ بعد از نسترن رو خونده خواهش میکنیم اهنگ قبل از نسترن رو هم بخونه که ما کلا در جریان باشیم… ==================== آیا میدانید : یک اتاق مرتب نشانه ای از کامــپیوتر خــراب یا اینترنتی قطع شده میباشد ! ==================== “باز منو کاشتی رفتی” چیست ؟ ==================== امروز صبح كه از خواب بیدار شدم اولین سوالی كه برام پیش اومد این بود كه من كجام؟!!! ==================== یه ﺳﻮﺍلی ﺫﻫﻦ ﻣﻨﻮ ﺩﺭﮔﯿﺮﮐﺮﺩﻩ !
از یه اسب میپرسن چرا هر کس تورو میبینه سوارت میشه؟ ==================== یکی از بزرگترین حسرتام مال وقتیه که میرم خونه ی کسی واسش شیرینی خامه ای میبرم ! ==================== من اولش ، یه گوله نمك یددار بودم بعدش دستو پا در آوردم ==================== یه وقتایی لازمــه از گوشیمون بشنویم “مشترک مورد نظر آدم نمیباشد … لـــطفا قطع کنید”! ==================== حالا گاوداری و مرغداری و پرورش اسب و این چیز ها رو خارج شهر میسازن قابل درکه برام ! ==================== امان از دسته این مانکنای جلویه مغازه هأ امروز دماغ یکیشون و گرفتم بهم گفت مرض داری ؟ نگو صاحب مغازه بود!!
این جای خالی که تو سینه ام هست اخ یادش بخیر هه
⇩درد یعنــــــــــی ⇩ ✔هَمــــــین✔ ✖اَلــــــــــآن✖ ⭕دِلــَــمــــــــ⭕ ♧براشــــــ♣ ♔خیلیــــ♚ ♕تنگــــــ شده♛ ♤اَمــــــــا♠ ◇هیچــــ غَلَطیـــــ◆ ♙نمیــــ ــ ــتونم♟ ♔ بکنمـــــــ ♚
وبیخیال
↫ ✘ ی دخترایی هستن #مغرورن... ✘ ↬ |
About
اینجافقط و فقط میخوام بخندیم همه ی دردا ب کنار دونیادوروزه پس بخندیم اخه اینجوری شایدبیشتر بتونیم تو این دنیا زندگی کنیم
دی 1396 ارديبهشت 1395 دی 1394 آبان 1394 مهر 1394 فروردين 1394 اسفند 1393 بهمن 1393 دی 1393 آذر 1393 آبان 1393 مهر 1393 شهريور 1393 AuthorsLinks
عروسکهام
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان خنده ی تو و آدرس mahdis222.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد. SpecificLinkDump
خرید مونوپاد |